درباره وبلاگ

با سلام به وبلاگ من خوش آمدید. امیدوارم از مطالب متنوع این وبلاگ لذت ببرید...... فکر می کنی آدم کوچکی هستی؟ در حالی که دنیای یزرگی در درون توست.(علی (ع) .............................................................................. دوستان عزیز به وبلاگ من خوش اومدید. تو این وبلاگ هر چی دل تنگم خواسته نوشتم چون وقتی این وبلاگ روشروع کردم پشت کنکوری بودم اسم وبلاگم رو موفقیت گذاشتم و چون این اسم برام یادگاریه عوضش نکردم امیدوارم خوشتون بیاد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان موفقیت و آدرس movafagiyat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


Alternative content


98love ^ω^)

98love

98love

موفقیت
همه چی آآروومه....
شنبه 25 آذر 1391برچسب:, :: 1:28 ::  نويسنده : شهردخت        

زندگي زيباست ، طبيعت سرسبز زيباست ، درخشش ستارگان زيباست ...ولي اينها به  تنهايي زيبا نيستند زندگي زيباست چون مرگ  انسان را به ياد خوب زندگي کردن مي اندازد ، طبيعت سرسبز زيباست چون بيابان انسان را به ياد سرسبزي و نشاط مي اندازد ، درخشش ستارگان زيباست چون آسمان پور دود انسان را به ياد شبهاي پر ستاره مي اندازد ... ولي از همه اينها زيبا تر تلاش است . چون انسان را براي رسيدن به زيبايي ها به حرکت در مي آورد ، پس زشت بايد باشد تا زيبايي در ذهن آدمي معني پيدا کند و هدفي باشد براي آدمي تا با تلاش خود به زيبايي ها برسد

زيبايي که قسمتي از وجود آدمي است .

 

 



جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 23:35 ::  نويسنده : شهردخت        


آدم ها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشی دوست بدار و

محبت کن … !

کاری که خدا با تو می کند



پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 1:34 ::  نويسنده : شهردخت        

دیگر کمتر اشک میریزم

دارم بزرگ میشوم

یاسنگ

خدا میداند...



پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 ::  نويسنده : شهردخت        

هنوزهم گاهي دلتنگ ميشوم نه براي تو براي كسي كه فكرميكردم تويي



دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, :: 22:54 ::  نويسنده : شهردخت        

یکروز وقتى کارمندان به اداره رسيدند، اطلاعيه بزرگى رادر تابلوى اعلانات ديدند که روى آن نوشته شده بود :

«
ديروز فردى که مانع پيشرفت شما در اين اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشييع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنيم در ابتدا، همه از دريافت خبر مرگ يکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پيشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است . اين کنجکاوى، تقريباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعيت زياد مى‌شد هيجان هم بالا مى‌رفت. همه پيش خود فکر مى‌کردند: «اين فرد چه کسى بود که مانع پيشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد کارمندان در صفى قرار گرفتند و يکى يکى نزديک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد . آينه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصوير خود را مى‌ديد. نوشته‌اى نيز بدين مضمون در کنار آينه بود :

«
تنها يک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نيست جزخود شما. شما تنها کسى هستيد که مى‌توانيد زندگى‌تان را متحوّل کنيد. شما تنها کسى هستيد که مى‌توانيد بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقيت‌هايتان اثر گذار باشيد. شما تنها کسى هستيد که مى‌توانيد به خودتان کمک کنيد .



چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 22:19 ::  نويسنده : شهردخت        

قلبها دریچه نفوذند و آنکه صادقانه نفوذ کند پایدارترین مهمان است….!
امام علی (ع)



چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 22:17 ::  نويسنده : شهردخت        

اگه یه روز بری سفر، بری ز پیشم بی خبر
اسیر رویاها میشم،دوباره باز تنها می شم

به شب میگم پیشم بمونه،به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری،چرا میری تنهام میذاری؟

اگه فراموشم کنی،ترک آغوشم کنی
پرنده دریا میشم ،تو چنگ موج رها می شم

به دل میگم خاموش بمونه،میرم که هرکسی بدونه
می رم به سوی اون دیاری که توش منو تنها نذاری

اگه یه روزی نام تو ،تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم،که باز برات آواز بخونه


 

 



چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 1:55 ::  نويسنده : شهردخت        

ای کاش اهل شعار نباشم. ای کاش بتوانم این همه فاصله را درست پر کنم. ای کاش بتوانم بشناسمش و بدانم چرا عاشقش هستم. ای کاش این دلم با زبانم یکی باشد. ای کاش این قدر شعار ندهم.

متنفرم از اینکه اینگونه باشم...



پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 1:1 ::  نويسنده : شهردخت        

چقدر سخته و چقدر احساس حقارت می کنی وقتی می فهمی نردبانی که برا بالا رفتن به سوی موفقیت ساخته بودی چقدر سست و بی ارزش بوده!!!!!!!!!!!!! بهتره که اصلا چیزی نگم ............ عجب آدمیم من!!!!!



شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 1:58 ::  نويسنده : شهردخت        

 

یا حسین!

 

روزهای به نام تو رفتند
ما همیشه ولی به خوان توییم
تا که ذلت ز قلب ما دور است
خار چشمان دشمنان توییم

***

روزهامان همیشه عاشوراست
شکر! درهای آسمان باز است
باز هم یک شهید و یک معراج
همه جا